نميتواند مدعي نظرات متقن و نهايي و كامل در باب چيستي گرافيك باشد. وضع نگارنده، مانند خوانندهاي است كه به قصد شناختن گرافيك اين تحقيق را ميخواند. او خود مخاطبي است كه در پي شناخت گرافيك است؛ اما از آنجا كه در كشور ما عنايتي به اين مباحث وجود ندارد و از اهميت تفكر در مباني و خاستگاههاي موضوعات، غفلت ميشود .
500
پروژه
7533
پروژه های انجام شده
4222
نمونه کارها
6980
مشتریان ما
تبليغات به مفهومي كه امروز براي ما شناخته شده
گرافيك حيات خود را در چنين دورهاي و اختصاصاً با پوستر
سطور بالا آمد، تولد گرافيك را ميتوان انشعابي از نقاشي دانست
در كنار هنرهاي ديگر و در خدمت توسعهي افتصادي و فرهنگي
به هر حال لازم است قيد شود كه، موضوع اين رساله، «گرافيك» به عنوان حرفهايست كه امروز در كنار هنرهاي ديگر و در خدمت توسعهي افتصادي و فرهنگي جوامع شناخته شده است و به همين عنوان در حيات احتماعي و اقتصادي ما تأثير ميگذارد.
گرافيك، خلاف ساير هنرها كاملاً سفارشپذير و متعهد به سفارشدهنده است.
درخور توجهي مطرح گرديده، آن منافع ملي و حكومتي نظامات سياسي
در كشمكش پرسابقهاي كه همواره ميان طراح و سفارشدهنده بوده است
نسبت تنوع ايده و خلاقيت گرافيست و اشراف او بر ابزار كار، ميتواند
نگرشي بيشتر از سر تعصب و تعلق است تا منطق. بازاري بودن، به معناي حضور.
به هر روي، سفارش يكي از ويژهگيهايي است كه گرافيك را از ديگر هنرها متمايز ميكند
در چارچوب نقاشي و عكاسي و ديگر هنرهاي تجسمي ميشود اثري.
شناخت مباني تصوير ملزم كنيم، اما به اعتقاد من اين نسخهي مؤثري نيست
اما سفارشپذير بودن گرافيك هم باعث ميشود كه برخي اين هنر را بازاري بدانند
اما سفارشپذير بودن گرافيك هم باعث ميشود كه برخي اين هنر را بازاري بدانند و ارزش و اعتبار هنري برايش قائل نباشند و برخي نيز اساساً از ترس بياعتبار شدن، اصل سفارشپذيري گرافيك را قبول نداشته باشند. قبول دارم كه لفظ بازاري براي يك هنر، كلمهي سبكي به نظر ميرسد.
نگرشي بيشتر از سر تعصب و تعلق است تا منطق. بازاري بودن، به معناي حضور در تعاملات اقتصادي، يا به معناي حرفهاي براي كسب درآمد، و يا به عنوان هنري در خدمت عامهي مردم و درگير با تعاملات و مناسبات مردم و جامعه، هيچكدام نميتواند فينفسه كسر شأن هنرمندان گرافيست باشد.
دامنگير اين قواعد كه اغلب از فهم اشتباه انسانها منتج شده به وجود ميآيد نه از اصل موضوع. اينكه عدهاي هرجا پاي خواست و توقع مخاطب يا سفارشدهندهها به ميان آمده كارهايي سطحي و از سر رفع تكليف انجام دادهاند نميتواند ثابت كند كه كار مردمي يعني كار سطحي.
نقاشی التزامی نداشته است که حتماً پیام خویش را به مردم برساند و آن هم اکثریت مردم؛ اکثریت مردمی که هرگز با هنر اشراقی قرون گذشته نیز پیوند و ارتباطی نداشته اند. نقاش تنها در برابر احساسات و مکنونات اندیویدوالیستی (فردگرایانه) درون خویش متعهد بوده است.
اثر گرافيكي را به لحاظ زيباييشناسي
به هر روي، سفارش يكي از ويژهگيهايي است كه گرافيك را از ديگر هنرها متمايز ميكند. شايد صحيحتر اين...
سیر نقاشی مدرن با گرایش یه سوی اندیویدوالیسم محض و سوبژکتیویسم تشخص می یابد و بنابراین، هرگز نمی...
گرافيك، خلاف ساير هنرها كاملاً سفارشپذير و متعهد به سفارشدهنده است. سير تحولات گرافيك نشان داده كه...
به هر حال اگر ارائه و ثبت اثر هنري، وجه اهميتي دارد و با حيات و حضور و شركت هنر در تمدن، ملازمه داشته باشد، عنصر سفارش نقش تعيينكنندهاي مييابد. ارجحيت سفارشدهنده بر مخاطب در اين است كه او بايد هم اثر گرافيكي را به لحاظ زيباييشناسي بپسندد
طراح, گرافیست
نكتهي پاياني اين بخش در باب ارجحيتي است كه «سفارش» بر «مخاطب» دارد. در سطرهاي بالا اشارهاي داشتيم به اينكه اگر سفارشدهنده طرحي نپذيرد و ايدهاي را نپسندد، آن طرح از ثبت و ارائه باز خواهد ماند. اثر هنري براي ثبت و ماندگاري در دنياي كنوني
طراح, پشتیبان